قول های ما که قول نمیشود
خوب بودن سخت است خب!
۱۴سال تمام است که در معنای خوب بودن، خوب شدن، خوب ماندن، ماندم!
از وقتی ۷ساله بودم هوسِ داشتن یک خواهر کوچولو داشتم ،مامان هم قول داده بود اگر ۱ماه خوب رفتار کنم و حرفش را گوش کنم مرا صاحب یک خواهر کوچولو کند. ولی زهی خیال باطل...
دست از پا خطا میکردم،مدت تمدید میشد گویی آب در هاون میکوبیدم.
قرارداد به گونه ای بود که اگر کار بدی میکردم ،خواهر دار شدن ۱روز به عقب می افتاد و اینگونه شد که تا این لحظه از خواهر ماهر خبری نیست که نیست!
در مقیاس بزرگترش، هر سال محرم که می آید به امام حسین از همین مدل قول ها میدهم، فردایش کاسه کوزه را میزنم میشکنم. خوب شدن و ماندن سخت است خب،البته امام حسین صبور تر است...
حسابى سرتو گول مالیدن
یکی نبود بهشون بگه یهو بگین نه! چرا دیگه شرط نشدنی میذارین!؟؟
راست میگی واقعا هر سال همین جوری قول میدیم
کشکی کشکی!
لهی، عوضش الان چندتا چندتا خواهر داری،مجازی و حقیقی... !
ولی خدایی عجب خدایی داریم!بخشنده ی صبور ستارالعیوب...و بعدشم عجب امامایی داریم...شکرت خدا
اون کوچولو رو میخواستم خودم تربیت کنم
پس یکی یدونه ای....
میخواستی خودت تربیتش کنی؟!؟!؟ یا خدا....
اوهوم قصدم الهی بود...!
آخ نازی نمی دونی خواهر داشتن چقدر خوبهامیدوارم خودت بجاش چند تا دختر خوشگل بیاری ما که از خواهر پر نصیب و از دختر بی نصیب
ا؟ همه کاکل پسرن؟
جدیدا دیدین بر عکس شده؟ قبلا میگفتن دختر ماله مردم.میبرنش. ولی پسر نه!
حالا چپکی شده پسر شده ماله مردم. همچنین میره که انگار از اول هم نبوده
چه جالب!!!....پس قصه از این قراره!..که تا حالا سرت بی کلاه مونده!!
من برعکس تو همیشه دلم میخواست یه داداشِ بزرگ داشتم!بعد از فوت بابامم نبودِ همچین کسی رو بیشتر توی زندگیم احساس کردم و همینطور حسرت خوردم تا اینکه خدا برام یه آقای شوهر فرستاد که خودش یه تنه همه مصیبتارو به دوش کشید...هم شوهرِ..هم داداشِ...هم دوستِ...هم معلمِ....هم پدرِ...
اگه خواستی بگو من سفارش بدم خودا برات بسازه!
یاعلی
ماشاالله ایشون چند ضلعی هستن
خدا حفظشون کنه.
به منم سر بزن
آپـــــــــــــــــــــــــــــــم
[رضایت]
سلامی دوباره
اخی مادرتون مثل مادر من زجر کشیدس ...
منم چند باری دیدمش.... لینکتون کرردم با اجازه ...
سلام
خدا مادرتون رو حفظ کنه.
اختیار دارین، ممنونم
ببین جودی سعی کن خودت 4 تا بچه بیاری اونم منطقی، 2 تا دختر 2تا پسر. والا
فکر کن بعد بچه هات تو وبلاگشون بنویسن آرزو داشتیم تک فرزند بودیم اما مادرمان اصلن قول بده نبود
نیم جین بهتره!
آره تلافیشو در میارم. ممنون از راهنماییت!
منم بچه که بودم دلم خواهر و داداش کوچولو میخواد هر وقتم به مامانم میگفتم میگفت:برو اصلا حوصله یدونه دیگه ندارم
منم میرفتم دیگه ، ولی الانا دلم یه داداش بزرگتر میخواد
من دیگه بیخیال قول و اینا شدم از بس زدم کاسه کوزه هارو شکستم
داداش بزرگ که جای خود داره. چون اولین بچه بودم و هیچ وقت به این آرزو نمیرسیدم کلا از کلم بیرونش کردم!!
ولی خواهر خعلی میچسبه. تازه اگه دست پرورده باشه