جودی آبوت با موهای مشکی
جودی آبوت با موهای مشکی

جودی آبوت با موهای مشکی

رابطه ى عمیقى بین بزرگ شدن آدما و کمتر خندیدنشون وجود داره...

انگارى وقتى بزرگ میشیم باید اخمامون بره تو هم و هر سال به اخم پیشونیمون یه اخم اضافه بشه.

یه همکلاسى داشتیم که اوایل ترم وقتى میخندید کل چهار طبقه دانشکده صداش رو میشنیدن و از صداى خنده اون ناخودآگاه ما هم لبخند میزدیم و میگفتیم فلانیه...تو چشماش برق شادى دیده میشد ....

تا اینکه کم کم بزرگ شدیم و مثلا شدیم سال اخرى(دیگه آخرامونه)،درسته که باید خانوم تر بشیم(!)ولى نمیفهمم چرا فکر میکنیم خانوم بودن یعنى اخم داشتن!

از اون خنده ها تو دانشکده دیگه خبرى نیست که نیست

البته فکر میکنم این رابطه ى عمیق با لاغر شدن هم نسبت خویشاوندى داره،چرا آدماى کپلى بیشتر میخندن جدى؟



پ.ن:امروز بچه ها پیگیر کاراى جشن فارغ التحصیلى بودن،یعنى قراره ما هم کلاه شوت کنیم هوا؟ جونمى جووون

من از بچگى ارزو داشتم درس بخونم که کلاه شوت کنم هوا!


نظرات 4 + ارسال نظر
serek یکشنبه 23 فروردین 1394 ساعت 22:55

همون بهتر که دیگه نخنده همین جوریش همش باس نگران طرز لباس پوشیدنش باشیم بقیه ی جلب توجهاش پیش کش...
ینی تو اگه انگیزه ای غیر از این داشتی من شک میکردم...فک کن تو برای علم اندوزی درس میخوندی!!!!

نه افراط نه تفریط ما همه با هم هستیم!!!اوا نه این نبود!

فکر کن...چى میشدما...!

serek شنبه 29 فروردین 1394 ساعت 00:01

باز تو مردی ؟خو بنویس خو!!!

باااشه باااشه!!الان الان

احســـاس یکشنبه 30 فروردین 1394 ساعت 10:06

وکیل جوان!
ایشالله جشن فارق تحصیلیت همراه با یه دور همی توی گل یخ..پاتوق همیشگیمون.

ولی خداییش اونایی که تپلن خیلی جذاب و مهربونن و صد البته خیلی ام میخندن...دقیقا مثل من!
داشتی هندونه هارو یا نه؟!

احســـاس پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1394 ساعت 15:20

اما در مورد رابطه ای که گفتی باید بگم توی من تاثیری نداشته هنوزم 24 ساعته نیشم بازه. تازه باعث شادی اطرافیانمم میشم ناخواسته...
یه همچین شخصیت جالبی دارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.