دوست داشتم بیایم پایین پایت دو زانو بنشینم
سر پایین
با اشک هایى به پهناى صورت
فقط و فقط ازت بخواهم
به حق مادرت زهرا
براى خودتان دعا کنید
لطفا...
یادش به خیر اون روزایى که مینوشتم
دلمان تنگیده بود
هى اومدم کرکره ى اینجا رو بکشم بالا ولى ذهنم خالیه خالى بود واسه نوشتن! چرا؟چون باید خونه دارى تمرین کنم!!
تا حالا کسى رو دیدین که تا امتحاناش شروع میشه،تموم بشه؟؟
من از همون اشخاص ناادرم :-)
به شکل کاملا فجیعى تو 3روز ،7تا امتحان دارم
به قول فامیل دور من دیگه حرفى ندارم...
بچه که بودیم وقتى میخواستیم شکلک میمون در بیاریم گوشامون رو از روسرى و مقنعه میذاشتیم بیرون...!
الان منظور بقیه هم که تو خیابون میبینیم همینه؟!
امروز یکیو دیدم دو تاااا گوش داشت
خوش به حالش
به سرم زده یه وبلاگ دیگه بزنم!!یه چیزایى که به جودى اصلا ربط نداره رو باید بنویسم.
تنها چیزى که تو این دنیا نه پول میخواد نه مجوز نه شاخ و دم داره
همین وبلاگ زدنه.
زرت و زرت میزنیم.
هوم؟
ما از اون دسته از افراد هستیم که هى وزارت خونه تاسیس میکنیم بعد توش هیچ کارى نمیکنیم!بعله
1)گلاب به روتون واسه کار کوچیکه wcهم باید تمرکز داشت بعضى موقع ها !
من الان همون تمرکزم ندارم
یه تمرکزى مثه کارتون"تام و جرى" ،وقتى تام میخواست از یه بلندى به جاى استخر تو یه لیوان کووچیک آب بپره !
2)همه چى از این جمله شروع میشه که
"بادبادک ها خلاف جهت حرکت باد بالا میروند"
به بعضیا هم باید گفت وقتى عالم و آدم باهات مخالفت میکنن این به معناى این نیس که راهى که انتخاب کردى حتما حقه.شاید حماقت باشه.یه کم بیشتر فکر کن.
شاید تو توو یه اتوبان دارى بر خلاف همه ماشینا رانندگى میکنى.این هم واسه خودت خطر ناکه هم بقیه.
نمیگم همرنگ جماعت شو...ولى اینم نمیگم بیرنگ با جماعت شو !
خدا خودش میگه تو کاراى خوب از هم سبقت بگیرید
دیگه نگفته که از احکام منم بزنین جلو که!
3)این روزا تو خیابون دیگه باید مواظب داداشا و شوهرا بود که هر کسى رو نگاه نکنن .
این خانومایى که میگن من آزادم هر جور خواستم بگردم و مردا جلو چشماشون رو بگیرن ،فرق بین محدودیت عضو بدن با محدودیت پوشش رو متوجه نمیشن ؟که کدوم عام تر و کدوم خاص تره؟عایا؟