جودی آبوت با موهای مشکی
جودی آبوت با موهای مشکی

جودی آبوت با موهای مشکی

میروم تا بروم تا بدانى رفتم!

بى شک روزى که قرار باشد بنده از یک نفر دیگر در زندگى ام اجازه بابت انجام کارى را بگیرم ،آن روز ،روز جان کندن من است !اصلا اجازه را با کدام ج مینویسند؟!!

همیشه یک عدد ساک آماده با تجهیزات گوشه کنار کمد یافت میشود تا جیم فنگ شویم براى سفر هاى دانشجویى !غرض از این پست فقط اطلاع رسانى بود براى سفرى دیگر !

عرفان هاى دست نیافتنى جودى

به مرحله اى از عرفان عملى رسیده ام که شب ها اگر مسواک نزنم خوابم نمیبرد،جورى که احساس میکنم چند تا دونه کرم افتاده اند به جان دندان هایم و د بخور! اى کاش زود تر به این درجه و کرامت میرسیدم تا لازم نبود چند از دندان هایم تا خرخره پر شود..!

مرحله ى جدید عرفان این است ،زمانى که احساس کردم همه جا را زرد متمایل به قهوه اى میبینم دست دست نکرده و د بدو !!

و مرحله ى نیمه نهایى نیز ،نگاه کردن به جنس بدون در نظر گرفتن مارک است!تقریبا مرحله ى نیمه فنایى ام این مرحله خواهد بود .بسى رنجناک است که نگو.

غول نهایى عرفان را هنوز انتخاب نکرده ام.

عنوان زیر لفظى میخواد

دلم تنگ شده براى روز هایى که صفحه ى وبلاگم رو باز میکردم و خیلى ساده مینوشتم امروز رفتم فلان جا بعدش اینجورى شد و این حرفو زدم و اینجورى شنیدم و ...تازه اول هر پستم یک سلام علیک داش مشتى و لوتى حواله مخاطب میکردم که فقط خودم بودم و خودم و یکى دو نفر دیگه!

به یاد اون روز ها سلااا ملکم دااچ

خود کفایى بادمجان بم

یک عالمه زور زده بودم توى این چند وقت به قدرى که زور دونى ام آسیب دید! ولى نشد که نشد .

قضیه این است که جنس مؤنث به طور کلى کرم دارد مقدارى از وزن خود را مانند سنش همیشه پایین بیاورد.اصولا سن و سال و وزن هر چى کمتر باشد اعتماد به نفس بیشتر است .من نیز مستثنا نبوده و نیستم.

بر آن شدم تا سه کیلو از وزن ناقابلم(!) را مانند انرژى هسته اى اکسید کنم .

بعدش هم تعهد بدهم وزنم ثابت روى پنجاه بماند وگرنه تحریم هاى شکمى و غذایى کاهش که نمیابد هیچ،افزایش هم پیدا میکند .علاوه بر این تعهد دادم وعده ى شام را متوقف کنم،براى من که شعارم در زندگى این است که "هیچ لذتى بالاتر از خوردن نیست"قبول کنید بسیار سخت است همچین تعهداتى!

سرتان را درد نیاورم .اهل رژیم مژیم و ورزش پروش نیستم براى همین اینگونه تعهدات بیشتر جنبه ى شوخى دارد و دیگر هیچ .

ولى یه راهى پیدا کرده ام  تووپ!

فکر کردن ...بله فکر کردن و سبک سنگین کردن مسائل مهم زندگى ام سبب شد در عرض 1روز ،1کیلو کم کنم !

البته عوارضى هم دارد آن هم این است که چون به مخ خیلى فشار میاید ،زیر چشم گود رفته و به رنگ بادمجانى متمایل میشود  !

لپ هایم لو میدهد همه چیز را !

یکى از ویژگى هاى لپ هایم این است که شباهت عجیبى به آفتاب پرستان محترم دارد !زودى رنگ لباسم را میگیرد.به رنگ هاى بنفش ،گل بهى،صورتى،قرمز متغیر است .

و این ویژگى بسیار بیریختم میکند خدا نصیب گرگ بیابان نکند !



پ.ن:پسر آفتاب مهتاب ندیده،ندیده بودیم که به حمد الله رویت شد.بسیار موجودات عجیبى هستند این گونه از پسران.حتما سر فرصت پستى مناسب این گونه نوشته خواهد شد !

یک بى همتا

اینجانب به همیار ،هم پا،هم درد، هم دست 

احتیاج ندارم،مادرم همه ى اینها را یک جا دارد!

اندر احوالات تفاوت هاى دختر و پسر

تفاوت هایى که دختر و پسر دارند میتواند این هم باشد مثلا.

سر سفره غذا نشسته ایم .طبق معمول یادمان رفته لیوان بگذاریم. "من -دختر خانواده"پارچ را بر میدارم سر میکشم ! 

عکس العمل خانواده:

إ؟  چونت سوراخه !آب داره میاد! 


وقتى "على -پسر خانواده"این حرکت زشششت را انجام میدهد.

عکس العمل خانواده مخصوصا من:

ااااااه حالمون بهم خورد بى نزاکت!پاشو برو لیوان بیار.دیگه کسى رغبت نمیکنه بخوره... نمکم بیار .




پ .ن :دوستان مقیم بلاگفا ! بدجورى بلاگفا باهام رو لج افتاده .دیپورتم کرده!هر چى نظر میذارم نمیرسه به دستتون!


بیشتر بدانید !

مراحل تحقیقات بعد از خواستگارى:

پرس و جو از دوستان و اقوام و فک و فامیل و همکار و هم دانشگاهى و هم کلاسى و در و همسایه و هفت پشت غریبه را بگذار لب کوزه آبش را بخور!


پرس و جو از گوگل تنها و مطمئن ترین راه تحقیقات توى این دوره زمونه است! گوگل اعلام کرده "من چیزهایى را درباره ى شما میدانم که خود نمیدانید."  

مواظب کلیک هایمان باشیم.گوگل ،حتى ساعت وبگردیمان را از بر است چه برسد به سایت هاى مورد علاقمان ....!!