یه توپ دارم قلقلیه...سرخ و سفید و آبیه....میزنم زمین هوا میره.... نمیدونی تا کجا میره....
هر چیزی هر چه محکم تر و با شتاب تر بخورد زمین صدایش بلند تر بالا میرود، خیلی هم بالا میرود. تا جایی که قابل تصور
نباشد بالا و بالاتر میرود. پس سرّش این است...
از روی اسب
بدون دسـت
با صورت ...
یا ابالفضل...
ارمنی ها هم صدای افتادنت را شنیدند.
آره اینقدر بلند گه هنوزم مثل روز اول
امان از دلِ زینب...