جودی آبوت با موهای مشکی
جودی آبوت با موهای مشکی

جودی آبوت با موهای مشکی

تحریم دکتر

میگویند پول باشد انگار همه چیز هست، به عبارتی پول اگر داری پادشاهی کن گر نداری ناله و زاری کن. (بیت را در جا سروییدم! والله این همه استعداد دارد میخشکد) این را هم که میگویند پول درمــان همه ی دردهاست درست عرض کردند،اصلا صاف زدند وسط خال.

مقدمه چینی نمودم که عرض کنم تا یک بادکی وزید و هوا میخواست رو به خنکی رود از آنجایی که با من هماهنگ نکـرده بود با کله رفتم به استقـبال اولین ویروس سـرماخوردگی.  اول  بهشـان رو ندادم، ویروس ها را میگویم، گفتم مهمانند زشت است رودربایستی داریم بالاخـــره! مــگر سالی چند بار میبینمشان که بخواهد سر چیز های جزئی بینمان شکراب شود. اصلا رویم نمیشد هی تذکر دهم که آنجا نروید،حساس است پرده ی گوشم پاره شود دیگر واویلا است پارچه ها متری خدا تومن اســت جیبمان قد نمیدهد یک پرده ی دیگر بدوزیم و...حالیشان نشد که نشد. رفتند تو گلویمان! خانواده ها پائین حلقوم بساط پهن کردند فسقلی ها را ول کردند به امان خدا. حالا اینها هم بازیشان گرفته بود سر سرِ بازی میکردند، ما هم از همه جا بیخبر آب دهانمان را قورت میدادیم اینها از آن بالا گرمپـــی میخورند زمین، رویشان کم نمیشد دوباره می آمدند بالا!

دیگر بیشتر از ۱هفته است که جا خشک کرده اند بهشان خوش گذشته، فکر کنم اینجا جایش است که بگویم ما نیز دکتر نرفتیم و نمیرویم! همچون پیر های قدیم الایام معتقدیم دکترها که چیزی نمیفهمند! خودش خود به خود شرش کم میشود. ابدا اگر فکر کنید از آمپول میترسم. سابقه ی دکتر نرفتنم با طول دوران تحصیل مدرسه اییَم که 12 سال بود دارد برابر میشود

نه! من چشمم ترسیده. از بس که رفتم مطب هنگام پرداخت ویزیت خوب شدم سُرو مرو گنده ایستادم همه ی دردها یکجا از بین رفتن! خب آدم زورش می آید که هنوز پایم به پاشنه ی در اتاق آقای دکتر نرسیده خوب شوم!

مادرم که میگوید این رزق دکتر است، ولی من توی کتم نمیرود. 

و اینجاست که دوباره میگویند پول درمان همه ی دردهاست.